پیام تبریک هیات مدیره کانون بازنشستگان دانشگاه علوم پزشکی تهران بمناسبت شب چهارشنبه سوری
آداب و رسوم چهارشنبه سوری در ایران
بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینهها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم چهارشنبه سوری بر همگان مبارک باد
آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم سرخی تو از من ، زردی من از تو
آداب و رسوم جشن چهارشنبه سوری
گفتیم آداب و آیین ویژهای در آخرین چهارشنبه سال برگزار میشد و خانواده را دور هم جمع میکرد. میان این آداب و رسوم، بعضی کارها در بیشتر نقاط ایران عمومیت داشت و معمولا همه انجام میدادند و بعضی کارها هم با توجه به فرهنگ مردم آن منطقه و داستانها و روایاتی که از پس این شب وجود داشت، رسوم مخصوص به خودشان را داشتند. در این مطلب به آن رسومی که میان همه مردم ایران رایج بود میپردازیم.
-
بوته افروزی
هر خانواده روی پشتبام یا فضای باز خانه خود، کپههای خاروخاشاک را در پنج یا هفت کپه آماده میکرد و با تاریک شدن هوا که همگی دور هم جمع میشدند، این کپهها را آتش میزدند و از روی آن میپریدند. جالب است بدانید پریدن از روی آتش که تقریبا همه جای ایران متداول است، تعبیرش داستان اساطیری سیاوش است که از آتش گذر میکند و به خاطر پاک بودنش، سالم میماند. در واقع این اعتقاد وجود داشته که با گذر از آتش، بیماریها از فرد دور میشود. از این جهت، هنگام پریدن از روی آتش میخواندند:
«زردی من از تو، سرخی تو از من»
امّا ماجرا به همین پریدن ختم نمیشود. بوتههای سوخته و خاکستر شده را کسی با خاکاندازی جمع میکند و سر چهارراه میریزد. فردی که خاکستر را برده، وقتی برمیگردد، در خانه را محکم میکوبد و این مکالمه بین او و افراد داخل خانه شکل میگیرد:
_ که هستی؟
_ منم
_ از کجا آمدهای؟
_ عروسی
_ چه آوردهای؟
_تندرستی
در را برایش باز میکنند تا تندرستی را برای یک سال پیش رو، به درون خانه بیاورد.
-
فالگوش نشینی
آسمان که تاریک میشد و شناسایی آدمها سخت، آنهایی که دلشان میخواست بختشان باز شود یا به زیارت بروند یا نیّتهای دیگر داشتند از خانه بیرون میرفتند و به حرفهای رهگذران یا اهالی خانهها گوش میکردند؛ اگر اولین چیزی که به گوششان میخورد، شاد و خوشایند بود، نیتشان را به خیر فال میزدند و اگر سخنان تلخ و ناراحت کننده میشنیدند، فالشان را به برآورده نشدن میزدند.
-
قاشق زنی
این رسم که امروزه تقریبا فراموش شده، در گذشته یکی از مهمترین رسوم چهارشنبه سوری بوده است. در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر خود میکشیدند تا شناخته نشوند و به در خانهی دوستان و همسایگان خود میرفتند. صاحبخانه با شنیدن صدای قاشق که به کاسه میخورد، به در خانه میآمد و داخل کاسه آنها آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و گاها پول میریخت.
بعضی گفتهاند سنت قاشقزنی از باور زرتشتیان نشات گرفته است، چون در اوستا آمده که پنج روز آخر سال تا روز پنجم فرودین، اورمزد دوزخ را خالی میکند و ارواح رها میشوند. ارواح نیک در رستاخیز آخر سال به میان زندگان برمیگردند و به شکل افرادی که رویشان پوشیده شده، به خانه بازماندگان سر میزنند و زندگان برای یادبود و برکت به آنان هدیهای میدهند. قاشق زنی در واقع استفادهی ارواح از زبان بدن به جای زبان گفتار است.
-
کوزهشکنی
در بیشتر شهرهای ایران پس از پریدن از روی آتش، کوزهها را میشکستند. این آیین احتمالا به این دلیل بود که در گذشته مردم اعتقاد داشتند که بدیمنی به درون کوزه میرود و شکستن آن باعث از بین رفتن بدیمنی میشود. در مناطق مختلف ایران، تفاوت جزیی در اجرای مراسم وجود داشته است. برای نمونه در تهران داخل کوزه چند سکه هم انداخته میشده است. تا همین اواخر مردم تهران در چهارشنبه سوری به نقارهخانه میرفتند و به همراه نواختن نقاره در ساعتی مشخص، کوزههایشان را به زمین پرت میکردند تا همراه با کوزه، قضابلا را از خانه و خانوادهشان دور میکردند.
درمنطقهی خراسان داخل کوزه مقداری زغال، نمک و سکه قرار میدادند و بعد از آن هر عضو خانواده با گرداندن کوزه به دور سر خود، هرگونه بدیمنی و اتفاق بد را به کوزه منتقل کرده و در نهایت آن را از بام خانه به کوچه پرتاب میکردند. در اراک و آشتیان دانههای جو در کوزه میگذاشتند.
بعضی معتقدند این سنت، یک اصل بهداشتی داشته است. ظروف سفالین چون لعاب نداشتند، خیلی زود آلوده میشدند و با توجه به اینکه قابل شستن و پاک کردن نبودند، بنابراین باید از بین میرفت. ایرانیان قدیم باور داشتند که ظرف سفالین بیش از یک سال نباید در خانه بماند که این موضوع ریشهی اصل بهداشتی داشته که گفتیم. برای همین با پایان سال در شب چهارشنبه سوری، ظروف سفالین در خانه را میشکستند. از طرف دیگر با این عمل، کار سفالگران هم رونق میگرفت.......
ارسال به دوستان